نلینلی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

پرنسس زیبای من نلی

جورواجور

سلام دخترک 13 ماه و 11 روزه من.عشق مامان و بابا.شیطون خانم خوشمزه.الان که این پست و برات میزارم هم خوشحالم هم ناراحت.اما ناراحتیم بیشتر شبیه حسادت های مادرانه ست. همیشه قبل از اینکه فرشته کوچولو رو خدا بهمون بده ارزو داشتم اولین فرزندم ی دخمل از جنس خودم باشه از روحیات و اخلاقیات خودم ی دختر صورتی... خدا هم خدایی کرد و تو اقبال من و بابایی ی   دختر ناز گذاشت دومین چیزی که خیلی دوست داشتم این بود که ی دختر لوس و ملوس اما با ادب داشته باشم که تا دلم بخواد لوس و ناز نازی و دلبر هستی اما ی چیز دیگه کنار اینا همیشه فکر کردن بهش قند تو دلم اب میکرد که دخترم بابایی بشه و شیفته ی باباش باشه.ا...
14 مهر 1392

من خوابم میاد

نلی اخه این درسته خودت الان انقدر راحت خوابیدی با وجود این همه سرو صدا که بابت ساخت و ساز تو کوچمون هست اونوقت شب که انقدر سکوت هست نخوابی و نذاری مامانی و بابایی بخوابن.بیچاره بابایی که با این وجود صبح هم باید بره سر کار. اخه نفسم دیگه ی سالت شده الان شما خودت باید بخوابی.تازه تو تختت هم نمی خوابی و باید حتما تو بغل یا رو پا بخوابی.ما دیگه کم اوردیم مامانی.میدونی الان بابا جونی چند شبه درست نخوابیده اما عشقم تا از سر کار میاد انگار نه انگار که خستس تا وقت خواب با شما بازی میکنه. دیشب ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدی و خودت و خوابالو میچسبونی به بابایی.ی بار سرت و میزاری رو پاش ی بار رفتی پشت بابایی و پاهات و انداختی دو طرفش و سرت و &nb...
1 مهر 1392

4 رمین دندونت مبارک عروسک

دیشب که دندونات نگاه میکردم دیدم یکی دیگه از مرواریدای قشنگت داره تلاش میکنه واسه بیرون اومدن.اما فقط ی تیکش سفید شده بود امروز که نگاه کردم دیدم ماشالا کلش جیک زده و اومده بیرون.مبارک باشه نفس مامانی. دیگه میتونی اروم اروم هر چیز خوشمزه ای رو بخوری خانم طلای من.                                                                                                          ...
1 مهر 1392
1